خلاصه داستان: رعنا و عماد زن و شوهری جوان هستند که درحال اجرای تئاتری بر اساس نمایشنامه مرگ فروشنده نوشتهآرتور میلر هستند. آنها به علت نشست زمین مجبور م یشوندخانه خود را ترک کنند و به اصرار یکی از دوستانشان به نامبابک به خان های اسباب کشی م یکنند که پیش تر زنیبدنام بنام «آهو » در آن ساکن بوده است. ابتدا همه چیز خوبپیش م یرود ولی وقایع بعدی به بحرانی غیرقابل کنترل ختممی شود.